نوشتن به منظور فرافکنی عقدههای درونی 2
این مسأله را دست کم در دو جا میتوان ریشهیابی کرد و سرنخهای آن را پیگرفت؛ یک در روانشناسی که از بارش مغزی صحبت میشود و دیگری در فلسفهی هنر که به عنوان یکی از تعریفهای هنر، فرافکنی مطرح میشود.
در روانشناسی، بارش مغزی، روشی برای درمان بعضی از بیماریها یا ایجاد بعضی از عادتهاست. برای نمونه به منظور ایجاد عادت تندنویسی یا بالابردن سرعت تفکر و تکلم افراد از این روش استفاده میشود.
در فلسفهی هنر هم معمولا بعد از تعریف ارسطو و افلاطون، تعریف هنر به عنوان نوعی فرافکنی مطرح میشود.
من پیش از آنکه وارد تفصیل این مطلب بشوم، به یکی از استفادههای این اصطلاح در اینجا اشاره میکنم که همان عنوان بحث است. نوشتن برای فرافکنی ممکن است به دو یا چند منظور انجام شود؛
1. نوشتن برای فرافکنی به منظور ایجاد عادت به نوشتن
2. به منظور تخلیهی بارهای روانی از مغز
3. به منظور بالابردن سرعت نوشتار تا سطح حرفهای آن
ژرف اندیشی روی این مطلب میتواند به انسان در بازشناسی خود کمک کند.
میتوانید خود را در حال نوشتن زیر ذره بین بگذارید و خوب وارسی کنید تا معلوم شود قلم بیچاره چه حجمی از فشار فیزیکی را بر خود تحمل میکند و انگشتانتان چه جور خستگی را در بدنتان منتشر میکنند.
از این طریق میتوانید بار و فشار مغز را کم و خستگی را از مغز به بدن منتقل کنید و میزان خواب را پایین بیاورید و میتوانید بر زمان حاضر حکومت کنید و زمان و زمانه را بر اندیشه و آن را بر ابر سبکبار روان خودتان استوار کنید و میتوانید و میتوانید و ... .
نمونههای این قاعده را در مدیران موفق و پیشرُوان تجارت و اقتصاد و جلوداران و پرچمداران در تمام حوزههای انسانی اعم از علم و عرفان و سیاست و حکومت و مدیریت و فنون و هنرهای گوناگون مشاهده کنید.